واکنش مادر تتلو به برگشت پسرش چی بود؟
فریده واثق نوشت: خدا بود من بودم در کوچه پس کوچه های پایین شهر در محله ای که زنها جلوی در باقالی و سبزی پاک میکردند و پشت سر هر که رد میشد حرف میزدند.
فریده که آنوقتها نامش مریم بود باید از کوچه رد میشد تا به محل کارش آنطرف اتوبان میرفت و برمیگشت.
روزی خانمی از اهالی کوچه جلوی من را گرفت گفت میبینم که خیلی در زندگیت زحمت میکشی یه چیزی میگم تو رو خدا قسم بخور که ناراحت نشی نگاش کردم گفتم بگو.
به من تهمت زد و سرم گیج رفت افتادم زمین دلم شکست شاید مردم. چون زن پاکی بودم بودم بودم بارها از این نامردمی ها شنیدم چون زنی بودم که میخواست سه تا بچشو زیر بالو پرش حفظ کنه.
اما آهییی کشیدم تا عمق سلولهایم خواستم از آن محله نفرین شده نقل مکان کنم کامیون برای اسباب کشی آماده شد مردم همان محل دنبال ماشین میدویدند و اشک میریختند و حلالیت میطلبیدند.
گفتم خدایا این قوم را به تو میسپارم تو شاهد بودی که بامن چه کردند.
چند سالی گذشت روزی از آنجا رد میشدم با اتومبیلم رفتم داخل کوچه و یکی از اهالی تعریف میکرد که فلانی سرطان گرفت اون یکی پسر جوونش مرد یکی دختر جوونش مرد یکی فلان شد.
بغض گلومو فشار داد نشستم تو ماشین دور شدم و زار زار گریه کردم و گفتم پروردگارم تو آگاهی بیداری و شنوا امروز صبح همان حس و حال تکرار شد.
مراقب آه فریده که دوباره مریم شده باشید.میبینم برای اینکه پیجهای کثیفتون دیده شه امیر تتلو رو هر جوری که برداشت کردی نشون دادی به خدای جهانیان قسم نتیجشو بزودی میخوری.
آآآخ از مردمان بی عشق که با امیرم چه کردند و به من چه ها که نگفتند قضاوت قضاوت و قضاوت وقتی شرمنده شدی از قضاوت دیگه کار از کار گذشته تمام.
برای قلب تیره و زمختتون نرمی و لطافت و پاکی و جریان عشق و معرفت و نور الهی خواستارم.