بهترین فیلم های دایناسوری [۲۰ فیلم برتر آپدیت ۱۴۰۲]
فیلم های دایناسوری
در این لیست قراره فیلم هایی که دایناسورها در آنها نقش داشته اند را معرفی کنیم.
فیلمهای دایناسوری، فیلمهایی هستند که در آنها حضور دایناسورها به صورت مهمی در داستان وجود دارد. این فیلمها معمولاً به تصویر کشیدن دنیای پیش از تاریخ انقراض دایناسورها، ماجراجوییهای دایناسورها در زمان حاضر یا آینده، و یا بازسازی زندگی و رفتار دایناسورها میپردازند.
فیلمهای دایناسوری یک ژانر محبوب در صنعت سینما هستند و برخی از آنها توجه بسیاری را به خود جلب کردهاند.
پرداختن به دایناسورها و همه چیزهای مرتبط با آنها همیشه جزو موضوعات جذاب و مهیج برای بشر بوده است و یکی از بهترین راه ها برای شناختن و غرق شدن در دنیای این موجودات منقرض شده پس از کتاب، تماشای فیلم و سریال درباره آنهاست. . خوشبختانه تعداد این گونه فیلم ها در تاریخ سینما و هالیوود کم نیست و هر سال شاهد فیلمبرداری تعداد بیشتری از دایناسورها هستیم.
بهترین فیلم های دایناسوری
فیلم های دایناسوری
در این لیست قراره فیلم هایی که دایناسورها در آنها نقش داشته اند را معرفی کنیم.
فیلمهای دایناسوری، فیلمهایی هستند که در آنها حضور دایناسورها به صورت مهمی در داستان وجود دارد. این فیلمها معمولاً به تصویر کشیدن دنیای پیش از تاریخ انقراض دایناسورها، ماجراجوییهای دایناسورها در زمان حاضر یا آینده، و یا بازسازی زندگی و رفتار دایناسورها میپردازند.
فیلمهای دایناسوری یک ژانر محبوب در صنعت سینما هستند و برخی از آنها توجه بسیاری را به خود جلب کردهاند.
پرداختن به دایناسورها و همه چیزهای مرتبط با آنها همیشه جزو موضوعات جذاب و مهیج برای بشر بوده است و یکی از بهترین راه ها برای شناختن و غرق شدن در دنیای این موجودات منقرض شده پس از کتاب، تماشای فیلم و سریال درباره آنهاست. . خوشبختانه تعداد این گونه فیلم ها در تاریخ سینما و هالیوود کم نیست و هر سال شاهد فیلمبرداری تعداد بیشتری از دایناسورها هستیم.
بهترین فیلم های دایناسوری
فیلم های دایناسوری
در این لیست قراره فیلم هایی که دایناسورها در آنها نقش داشته اند را معرفی کنیم.
فیلمهای دایناسوری، فیلمهایی هستند که در آنها حضور دایناسورها به صورت مهمی در داستان وجود دارد. این فیلمها معمولاً به تصویر کشیدن دنیای پیش از تاریخ انقراض دایناسورها، ماجراجوییهای دایناسورها در زمان حاضر یا آینده، و یا بازسازی زندگی و رفتار دایناسورها میپردازند.
فیلمهای دایناسوری یک ژانر محبوب در صنعت سینما هستند و برخی از آنها توجه بسیاری را به خود جلب کردهاند.
پرداختن به دایناسورها و همه چیزهای مرتبط با آنها همیشه جزو موضوعات جذاب و مهیج برای بشر بوده است و یکی از بهترین راه ها برای شناختن و غرق شدن در دنیای این موجودات منقرض شده پس از کتاب، تماشای فیلم و سریال درباره آنهاست. . خوشبختانه تعداد این گونه فیلم ها در تاریخ سینما و هالیوود کم نیست و هر سال شاهد فیلمبرداری تعداد بیشتری از دایناسورها هستیم.
بهترین فیلم های دایناسوری
فیلم A Journey to the Beginning of Time (۱۹۵۵)
باورش سخت است که ۷۰ سال از اکران این فیلم توسط کارگردان کارل زمان می گذرد! این فیلم اگرچه با گذشت زمان کمی پیر شده است، اما این فیلم از نظر انیمیشن، طراحی صحنه و جاه طلبی شگفت انگیز است و حرف های زیادی برای گفتن دارد. بنابراین، متوجه می شویم که وس اندرسون دلایل قانع کننده ای برای دوست داشتن این فیلم دارد.
فیلم The Lost World (۱۹۲۵)
رمان آرتور کانن دویل بارها اقتباس شده است، اما بهترین نسخه فیلم صامت هری اوهات است که در سال ۱۹۲۵ منتشر شد. این یک محصول فوق العاده است که از استاپ موشن، آرایش کامل بدن و حیوانات واقعی استفاده می کند.
فیلم Tammy and the T-Rex (۱۹۹۴)
دنیس ریچاردز در نقش تامی، یک دانشجوی کالج ایفای نقش می کند که پس از اینکه متوجه می شود مغز دوستش در یک دایناسور غول پیکر کاشته شده، زندگی اش زیر و رو می شود. منابع می گویند که این فیلم تنها به این دلیل ساخته شده که کارگردان از مدل دایناسور خاصی استفاده کرده است که قبلاً هیچکس از آن استفاده نکرده بود.
پل واکر فقید، تئو فارست، تری کیزر و الن دوبین از جمله بازیگران این فیلم هستند.
فیلم Land of the Lost (۲۰۰۹)
این فیلم در سال ۲۰۰۹ به کارگردانی برد سیلبرلینگ با بازی ویل فرل، دنی مک براید و آنا فریل ساخته شد. تا آن زمان، دیدن ویل فرل در نقشی معیوب و ضعیف غیرقابل تصور بود. اما حضور در فیلم «سرزمین گمشده» همه معادلات را به هم ریخت. فیلمی ۱۰۰ میلیون دلاری که سعی داشت طنز بی نظیر فرل را با دنیای دایناسورها ترکیب کند. این دو به هیچ وجه با هم هماهنگ نبودند و سرزمین گمشده یکی از عجیب ترین اشتباهات فرل است.
انیمیشن عصر یخبندان: ظهور دایناسورها (۲۰۰۹)
قسمت سوم مجموعه انیمیشن «عصر یخبندان» با نام «ظهور دایناسورها» به شرح ماجراجویی دیگری از مندی، سید و دیگو می پردازد. جایی که این سه دوست وفادار به دنیایی پنهان زیر یخ می روند و به مکانی برخورد می کنند که دایناسورها هنوز در آن پرسه می زنند. این انیمیشن ماجرایی به کارگردانی کارلوس سالدانا و صداپیشگی هنرمندانی چون ری رومانو، جان لگوئیزامو و دنیس لاری، داستانی پر از سرگرمی و طنز خوب است که مطمئناً مخاطبان خود را در هر سنی به وجد خواهد آورد.
فیلم کونگ جزیرهی جمجمه (۲۰۱۷)
نه تنها Kong: Skull Island یک فیلم دایناسور محور است، بلکه بیشتر آن صرف نمایش تعدادی از موجودات عجیب ماقبل تاریخ در کنار یک میمون غول پیکر به نام کینگ کونگ می شود. داستان فیلم درباره تیمی از کاوشگران است که به جزیرهای ناشناخته در اقیانوس آرام میروند،
اما ناگهان در مرکز نبرد کینگ کنگ و دیگر ساکنان هیولا جزیره قرار میگیرند. کنگ: جزیره جمجمه به کارگردانی جردن وگت-رابرتس و با بازی تام هیدلستون و بری لارسون، یک ماجراجویی هیجان انگیز است که به فیلم های هیولاهای کلاسیک ادای احترام می کند.
فیلم آخرین دایناسور (The Last Dinosaur)
آخرین دایناسور یک فیلم تلویزیونی ژاپنی-آمریکایی است که در سال ۱۹۷۷ منتشر شد. این فیلم داستان یک شکارچی میلیاردر به نام میسون تراست (با بازی ریچارد بون) را روایت می کند که برای یافتن دایناسورهای پنهان در اطراف یکی از آتشفشان های واقع در قطب به سفر می رود.
کلاهک های یخی اما همانطور که او و تیمش وارد ماجراجویی می شوند، میسون به سرعت متوجه می شود که یک تیرانوزاروس قاتل به دنبال آنها آمده است.
حالا این شکارچی باید برای بقا در برابر یک شکارچی دیگر مبارزه کند. مردانی که لباس دایناسورها را پوشیده اند بسیار خنده دار به نظر می رسند و کمی جذابیت به فیلم می بخشند.
فیلم پروژه دایناسور (The Dinosaur Project)
«پروژه دایناسور» فیلمی بریتانیایی به نویسندگی و کارگردانی سید بنت است. این فیلم درباره گروهی از کاشفان است که به کنگو سفر می کنند. این تیم به دنبال Mokele Membe، نوعی پلزیوسور است که ظاهراً در رودخانه های کنگو زندگی می کند.
اما وقتی به جنگل میرسند، متوجه میشوند که چیزی بیش از دایناسورها وجود دارد. این گروه دایناسورهای بسیار خطرناکی را می بینند و حالا باید برای زنده ماندن تلاش کنند. به همین دلیل علاقه مندان به چنین فیلم هایی قطعا از دیدن این فیلم لذت خواهند برد.
فیلم قدم زدن با دایناسورها (Walking with Dinosaurs)
همه عاشق یک داستان خوب هستند و وقتی دایناسورها در چنین داستانی قرار بگیرند، قطعا داستان فیلم بهتر خواهد شد. Walking With Dinosaurs محصول ۲۰۱۳ یکی از خیره کننده ترین فیلم های دایناسورهایی است که تاکنون ساخته شده است.
دایناسورها جذابیت خاصی به این فیلم بخشیده اند و داستان فیلم نیز فوق العاده است. داستان فیلم حول محور پاچی، پاکیرینوساروس کوچک می چرخد. در جریان فیلم، پاچی باید با از دست دادن پدرش کنار بیاید و در مقابل برادر قلدرش بایستد تا رهبر گروه شود.
تیم Walking With Dinosaurs با چندین دیرینه شناس کار کردند تا مطمئن شوند دایناسورهای سه بعدی درست به نظر می رسند. این تیم حتی بر روی برخی از دایناسورها از جمله ترودون و هسپرونیکوس پر قرار دادند.
اگرچه فیلم تمام جزئیات دیرینه شناسی را از نزدیک دنبال نکرده است، اما به طور کلی می توان گفت که «پروژه دایناسورها» دایناسورها را با دقت هر چه بیشتر به تصویر می کشد. این فیلم با وجود عنصر خاصی از طنز متمایز است، بنابراین تماشای آن برای کودکان و بزرگسالان جذاب خواهد بود.
فیلم سفر به مرکز زمین (Journey to the Center of the Earth)
نادیده گرفتن نسخه ۲۰۰۸ سفر به مرکز زمین با بازی برندان فریزر و جاش هاچرسون سخت است. اما برای این فهرست، نسخه ۱۹۵۹ نامزد اسکار را با بازی جیمز میسون، پت بون و ارلین دال انتخاب کردیم. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام اثر ژول ورن ساخته شده است
و داستان پروفسوری را دنبال می کند که سعی می کند راهی به مرکز زمین پیدا کند. در حالی که این فیلم فقط در مورد دایناسورها نیست، برخی از حیوانات بزرگ منقرض شده از جمله Dimetrodon و Megalania را می توان در طول فیلم مشاهده کرد.
به طور کلی، Journey to the Center of the Earth یک فیلم سرگرم کننده و ماجراجویی است که از مارمولک های واقعی برای به تصویر کشیدن حیوانات منقرض شده به روشی خلاقانه و کاربردی استفاده می کند.
فیلم دره گوانگی (The Valley of Gwangi)
«دره گوانگی» فیلمی کلاسیک درباره یک سوارکار ورشکسته است که سعی می کند در نمایش های خود از موجودات ماقبل تاریخ استفاده کند. این سوارکاران موفق می شوند گوانگی، آلوزور خطرناک را دستگیر کرده و به شهر بیاورند.
اما هیچ اتفاقی نمی افتد که همه چیز به هم می ریزد. دایناسورهای “دره گوانگشی” کپی هایی هستند که با استفاده از جلوه های استاپ موشن ساخته شده اند. انیمیشن و طرح دایناسورهای فیلم پس از ۵۰ سال هنوز عالی به نظر می رسد.
طرح داستان نیز واقعا منحصر به فرد است زیرا فیلم های زیادی ساخته نشده است که دایناسورها و گاوچران با هم بازی می کنند. اگر تا به حال فیلم «دره گوانگی» را ندیده اید، باید بدانید که این فیلم ارزش دیدن دارد.
پارک ژوراسیک ۳ | (۲۰۰۱)
Jurassic Park III
کارگردان: جو جانسون
درآمد جهانی: ۳۶۸ میلیون و ۷۸۰ هزار دلار
پس از اینکه پارک ژوراسیک به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ اکران شد، جو جانسون، دوستش برای کارگردانی دنبالهی احتمالیاش ابراز علاقه کرد. گرچه اسپیلبرگ سُکان هدایت اولین دنبالهی مجموعه را به دست گرفت، اما با کارگردانی قسمت سوم توسط جانسون موافقت کرد. دنیای گمشده شامل سکانسی است که یک تیرانوسوروس رِکس را مشغول وحشتآفرینی و ویرانی در خیابانهای سندیگو به تصویر میکشد. اسپیلبرگ در ابتدا قصد داشت در فیلم سوم از این سکانس استفاده کند، اما بعد از اینکه متوجه شد احتمالا فیلم دیگری از این سری را نخواهد ساخت، تصمیم گرفت آن را به فیلم دوم اضافه کند. وقتی در سال ۱۹۹۷، پس از اکران فیلم دوم، از اسپیلبرگ دربارهی احتمال ساخت فیلم سوم سوال کردند، او جواب داد: «حتی از فکر کردن بهش هم سردرد وحشتناکی میگیرم».
او که از ساخت دو فیلم قبلی رضایت داشت، تصمیم گرفت تا رهبری فیلم سوم را به یک شخص جدید بسپارد. این فیلم که با واکنش منفیتر منتقدان در مقایسه با دو فیلم قبلی مواجه شد، کماکان حاوی جذابیتهای ماجراجویانه و شگفتیهای هیولایی تیپیکالِ مجموعه بود. راجر ایبرت سه ستاره به فیلم داد و در نقدش نوشت که پارک ژوراسیک ۳ نه به اندازهی فیلم اول حیرتانگیز و نه به اندازهی فیلم دوم پُرجزییات است، اما به عنوان یک بیمووی شامل هیجاناتِ جمعوجورِ خوب خودش میشود. پارک ژوراسیک ۳ به ۵۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست یافت. این فیلم در نهایت ۱۸۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه و ۳۶۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دنیا فروخت و در سالی که میزبان فیلمهای گردنکُلفتی مثل هری پاتر و سنگ جادو (۹۶۵ میلیون دلار)، ارباب حلقهها: یاران حلقه (۸۸۷ میلیون دلار)، شرکت هیولاها (۵۶۰ میلیون دلار) و شرک (۴۹۱ میلیون و ۸۱۲ هزار دلار) بود، در ردهی نهم پُرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۰۱ جای گرفت.
فیلم های پیشنهادی: بهترین فیلم های اکشن روز دنیا
بهترین فیلم دایناسور کینگ کنگ (۲۰۰۵)
فراموش کردن در مورد بخش افتخار خود را که در آن جک سیاه قلم قایق به اسرار آمیز جزیره Skull و بخش نهایی آن قابل پیش بینی، که در آن اسیر کنگ می آید – شما می دانید – چه در ساختمان کرایسلر نیویورک. اسمک در وسط پیتر جکسون در سال ۲۰۰۵ بازسازی کینگ کنگ است که اکثر دنباله اقدام دایناسورهای تند و زننده است که تا کنون فیلم برداری شده است، با شروع از آپاتوزاروس خرابکاری stampede و پایان دادن به آزاد برای همه بین کنگ و سه، شمارش، سه وحشتناک T. رکس (به طور فنی Venatosaurus، جنس theropod موجودی برای این فیلم اختراع شده است). امتیاز پاداش برای حشرات غول پیکر که ادرن برودی و همسایگان ماجراجویان نزدیک به خوردن Adrien Brody را می خورند پس از آنکه به گودال سرازیر شدند!
گودزیلا: پادشاه هیولاها | (۲۰۱۹)
Godzilla: King of the Monsters
کارگردان: مایکل دوئرتی
درآمد جهانی: ۳۸۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار
گودزیلای گرت اِدواردز گرچه از سمت منتقدان و طرفداران با واکنش بسیار بسیار مثبتتری در مقایسه با نخستین تلاش هالیوود در سال ۱۹۹۸ برای ساخت نسخهی آمریکاییِ مارمولک رادیواکتیوی ژاپن مواجه شد، اما پس از افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاری بزرگش در گیشهی آمریکای شمالی، با اُفت فروش قابلتوجهای روبهرو شد و کارش را با کسب ۲۰۰ میلیون دلار در خانه به سرانجام رساند؛ این فیلم ۵۲۵ میلیون دلار از سراسر دنیا بهدست آورد. گرچه این رقم نشان از آیندهی اُمیدوارکنندهای برای این مجموعه داشت، اما عملکرد اسفناکِ گودزیلا: پادشاه هیولاها هرگونه اُمیدی که استودیو داشت را به خاکستر تبدیل کرد. پادشاه هیولاها که حکم رویارویی گودزیلا با دشمنان کلاسیکش مثل کینگگیدورا، رودان و ماثرا را داشت، در تابستان سال ۲۰۱۹ روی پرده رفت و به فقط ۱۱۱ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۸۷ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ رقمی که کمتر از کونگ: جزیرهی جمجمه (۵۶۶ میلیون دلار)، مِگ (۵۳۰ میلیون دلار)، گودزیلای گرت اِدواردز (۵۲۹ میلیون دلار) و کینگ کونگِ پیتر جکسون (۵۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵) است. تازه درآمد پادشاه هیولاها فقط با فاصلهی بسیار اندکی بالاتر از گودزیلای رولند اِمریک (۳۷۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹۸) قرار میگیرد.
فیلم های پیشنهادی: بهترین فیلم های حادثه ای
عملکرد این فیلم بهشکلی دلسردکننده بود که در حالت عادی به مرگ زودهنگام و فوری این مجموعه در همان لحظه و در همان جا منجر میشد، اما از آنجایی که مراحل تولید گودزیلا علیه کونگ از مدتها پیش از اکران پادشاه هیولاها آغاز شده بود، پس استودیو چارهی دیگری جز ادامه دادن این پروژه نداشت. فاکتورهای مختلفی در شکست این فیلم تأثیرگذار بودند. نخست اینکه، پادشاه هیولاها در تابستانِ شلوغی در محاصرهی فیلمهایی مثل اونجرز: پایان بازی، علاالدین و جان ویک ۳ (که دوتای آخری فراتر از پیشبینیها ظاهر شدهاند) و تازهواردهایی مثل راکتمن (Rocketman) و مـا (Us) اکران شد. دوم اینکه نباید فراموش کنیم که اگرچه گودزیلای گرت ادواردز قبل از اکرانش با سروصدای مثبتی احاطه شده بود، اما فیلم بعد از اکرانش با واکنشهای نسبتا منفی سینماروها که دل خوشی از ریتمِ آرامسوزش، کاراکترهای مقواییاش و مخفی نگه داشتنِ گودزیلا در اکثر زمان فیلم نداشتند روبهرو شد. اینکه آیا این نقدها چقدر درست بودند یا نه مهم نیست. مهم این است که عملکردِ آن فیلم در باکس آفیس که به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی بعد از افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاریاش منجر شد (۲/۱۵ برابر افتتاحیه که آمار افتضاحی است) نشان داد که حتی فیلمِ کم و بیش موفق قبلی هم اکرانِ قرض و محکمی را در گیشه تجربه نکرده بود.
درواقع به نظر میرسید شاید آن فیلم موفق به جلب نظرِ خورههای گودزیلا شده بود، اما در جلب نظر عموم سینماروها شکست خورده بود. پس از اینکه فیلم جدید با استقبالِ ضعیفتری از سوی منتقدان مواجه شد، پادشاه هیولاها مخاطبانِ اصلیاش را هم از دست داد. دوم اینکه میتوان به ظهور لشگری از فیلمهای هیولایی از جمله دنیای ژوراسیک، دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده، حاشیهی اقیانوس آرام: طغیان، رمپیج، کونگ: جزیرهی جمجمه و مِگ اشاره کرد که در فاصلهی بین قسمت اول و دوم گودزیلا اکران شدند و عطش سینماروها را برای این ژانر بهخصوص بهشکلی سیراب کردند که وقتی سروکلهی پادشاه هیولاها پیدا شد، این فیلم دیگر حکم یک محصول کمیاب را نداشت. بخشِ دیگری از شکست این فیلم به فاکتور «ارزش افزوده» مربوط میشود. وقتی یک دنباله معرفی میشود، استودیوی سازنده باید جوابِ خیلی خوبی برای این سؤال داشته باشد: «اینبار چه چیز جدیدی برای عرضه داری؟». این چیزی است که مارول با استفاده از بازیگران مختلف و امتحان کردن ژانرهای گوناگون و اضافه کردن کاراکترهای جدید به دنبالههایش، در آن به نهایتِ استادی رسیده است.
بهترین نمونهاش را میتوانید در رابطه با کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ببینید که نهتنها مرد آهنی را بهعنوان یکی از نقشهای اصلی به آن اضافه کرد، بلکه این فیلم وظیفهی معرفی بلک پنتر و مرد عنکبوتی را هم برعهده داشت و البته دیگر اعضای اونجرز را هم به جان یکدیگر میانداخت. پادشاه هیولاها شاید با اضافه کردن برخی از مهمترین کایجوهای اسطورهشناسی گودزیلا، فاکتورِ ارزش افزوده را رعایت کرده بود، اما مشکل این بود که عموم سینماروهای آمریکایی یا دار و دستهی کینگ گیدورا، رودان و ماثرا را نمیشناختند یا اهمیتی بهشان نمیدادند. بالاخره پادشاه هیولاها در حالی ۷۲ درصد از درآمدِ جهانیاش را از کشورهای خارجی بهدست آورد که فقط ۲۸ درصد از درآمد جهانیاش متعلق به گیشهی خانگی بود؛ در مقایسه، قسمت اول گودزیلا ۳۸ درصد از فروشش را از آمریکای شمالی و ۶۲ درصدش را از کشورهای خارجی بهدست آورده بود. این موضوع درست مثل اتفاقی که در رابطه با جانوران شگفتانگیز: جرایم گریندلوالد اُفتاد نشان داد که ابراز بیعلاقگی سینماروها به پادشاه هیولاها بیشتر در خصوصِ سینماروهای آمریکای شمالی صدق میکند.
تامی و تیرکس (۱۹۹۴)
در مورد زنان و دایناسورها چیست؟ چند سال قبل از عدم انتشار Theodore Rex (نگاه کنید به اسلاید شماره ۳)، جهان شاهد Tammy و T-Rex بود ، که جفت نوجوان، قبل از او مشهور دنیس ریچاردز با یک دایناسور انیماتور طراحی شده توسط مغز دوست پسر او، توسط دانشمند دیوانه ای که توسط تری کیسر بازی می کند (که چند سال قبل برای شهرتش در یک برهنه در بریتانیا موفق به کسب شهرت شد) پیوند خورد. نه کاملا یک کمدی سکس نوجوان (انتظار نداشتن هر گونه نگاه برهنه دندانهای ریچاردز)، نه کاملا یک فیلم اکشن، و نه کاملا موسیقی (با وجود یک آهنگ ترسناک آن)، تامی و تی رکس تبدیل به یک فیلم “شب فیلم بد” در سراسر کشور.
پارک ژوراسیک ۳ | (۲۰۰۱)
Jurassic Park III
کارگردان: جو جانسون
درآمد جهانی: ۳۶۸ میلیون و ۷۸۰ هزار دلار
پس از اینکه پارک ژوراسیک به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ اکران شد، جو جانسون، دوستش برای کارگردانی دنبالهی احتمالیاش ابراز علاقه کرد. گرچه اسپیلبرگ سُکان هدایت اولین دنبالهی مجموعه را به دست گرفت، اما با کارگردانی قسمت سوم توسط جانسون موافقت کرد. دنیای گمشده شامل سکانسی است که یک تیرانوسوروس رِکس را مشغول وحشتآفرینی و ویرانی در خیابانهای سندیگو به تصویر میکشد. اسپیلبرگ در ابتدا قصد داشت در فیلم سوم از این سکانس استفاده کند، اما بعد از اینکه متوجه شد احتمالا فیلم دیگری از این سری را نخواهد ساخت، تصمیم گرفت آن را به فیلم دوم اضافه کند. وقتی در سال ۱۹۹۷، پس از اکران فیلم دوم، از اسپیلبرگ دربارهی احتمال ساخت فیلم سوم سوال کردند، او جواب داد: «حتی از فکر کردن بهش هم سردرد وحشتناکی میگیرم».
او که از ساخت دو فیلم قبلی رضایت داشت، تصمیم گرفت تا رهبری فیلم سوم را به یک شخص جدید بسپارد. این فیلم که با واکنش منفیتر منتقدان در مقایسه با دو فیلم قبلی مواجه شد، کماکان حاوی جذابیتهای ماجراجویانه و شگفتیهای هیولایی تیپیکالِ مجموعه بود. راجر ایبرت سه ستاره به فیلم داد و در نقدش نوشت که پارک ژوراسیک ۳ نه به اندازهی فیلم اول حیرتانگیز و نه به اندازهی فیلم دوم پُرجزییات است، اما به عنوان یک بیمووی شامل هیجاناتِ جمعوجورِ خوب خودش میشود. پارک ژوراسیک ۳ به ۵۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست یافت. این فیلم در نهایت ۱۸۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه و ۳۶۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دنیا فروخت و در سالی که میزبان فیلمهای گردنکُلفتی مثل هری پاتر و سنگ جادو (۹۶۵ میلیون دلار)، ارباب حلقهها: یاران حلقه (۸۸۷ میلیون دلار)، شرکت هیولاها (۵۶۰ میلیون دلار) و شرک (۴۹۱ میلیون و ۸۱۲ هزار دلار) بود، در ردهی نهم پُرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۰۱ جای گرفت.
فیلم های پیشنهادی: بهترین فیلم های اکشن روز دنیا
بهترین فیلم دایناسور کینگ کنگ (۲۰۰۵)
فراموش کردن در مورد بخش افتخار خود را که در آن جک سیاه قلم قایق به اسرار آمیز جزیره Skull و بخش نهایی آن قابل پیش بینی، که در آن اسیر کنگ می آید – شما می دانید – چه در ساختمان کرایسلر نیویورک. اسمک در وسط پیتر جکسون در سال ۲۰۰۵ بازسازی کینگ کنگ است که اکثر دنباله اقدام دایناسورهای تند و زننده است که تا کنون فیلم برداری شده است، با شروع از آپاتوزاروس خرابکاری stampede و پایان دادن به آزاد برای همه بین کنگ و سه، شمارش، سه وحشتناک T. رکس (به طور فنی Venatosaurus، جنس theropod موجودی برای این فیلم اختراع شده است). امتیاز پاداش برای حشرات غول پیکر که ادرن برودی و همسایگان ماجراجویان نزدیک به خوردن Adrien Brody را می خورند پس از آنکه به گودال سرازیر شدند!
گودزیلا: پادشاه هیولاها | (۲۰۱۹)
Godzilla: King of the Monsters
کارگردان: مایکل دوئرتی
درآمد جهانی: ۳۸۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار
گودزیلای گرت اِدواردز گرچه از سمت منتقدان و طرفداران با واکنش بسیار بسیار مثبتتری در مقایسه با نخستین تلاش هالیوود در سال ۱۹۹۸ برای ساخت نسخهی آمریکاییِ مارمولک رادیواکتیوی ژاپن مواجه شد، اما پس از افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاری بزرگش در گیشهی آمریکای شمالی، با اُفت فروش قابلتوجهای روبهرو شد و کارش را با کسب ۲۰۰ میلیون دلار در خانه به سرانجام رساند؛ این فیلم ۵۲۵ میلیون دلار از سراسر دنیا بهدست آورد. گرچه این رقم نشان از آیندهی اُمیدوارکنندهای برای این مجموعه داشت، اما عملکرد اسفناکِ گودزیلا: پادشاه هیولاها هرگونه اُمیدی که استودیو داشت را به خاکستر تبدیل کرد. پادشاه هیولاها که حکم رویارویی گودزیلا با دشمنان کلاسیکش مثل کینگگیدورا، رودان و ماثرا را داشت، در تابستان سال ۲۰۱۹ روی پرده رفت و به فقط ۱۱۱ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۸۷ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ رقمی که کمتر از کونگ: جزیرهی جمجمه (۵۶۶ میلیون دلار)، مِگ (۵۳۰ میلیون دلار)، گودزیلای گرت اِدواردز (۵۲۹ میلیون دلار) و کینگ کونگِ پیتر جکسون (۵۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵) است. تازه درآمد پادشاه هیولاها فقط با فاصلهی بسیار اندکی بالاتر از گودزیلای رولند اِمریک (۳۷۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹۸) قرار میگیرد.
فیلم های پیشنهادی: بهترین فیلم های حادثه ای
عملکرد این فیلم بهشکلی دلسردکننده بود که در حالت عادی به مرگ زودهنگام و فوری این مجموعه در همان لحظه و در همان جا منجر میشد، اما از آنجایی که مراحل تولید گودزیلا علیه کونگ از مدتها پیش از اکران پادشاه هیولاها آغاز شده بود، پس استودیو چارهی دیگری جز ادامه دادن این پروژه نداشت. فاکتورهای مختلفی در شکست این فیلم تأثیرگذار بودند. نخست اینکه، پادشاه هیولاها در تابستانِ شلوغی در محاصرهی فیلمهایی مثل اونجرز: پایان بازی، علاالدین و جان ویک ۳ (که دوتای آخری فراتر از پیشبینیها ظاهر شدهاند) و تازهواردهایی مثل راکتمن (Rocketman) و مـا (Us) اکران شد. دوم اینکه نباید فراموش کنیم که اگرچه گودزیلای گرت ادواردز قبل از اکرانش با سروصدای مثبتی احاطه شده بود، اما فیلم بعد از اکرانش با واکنشهای نسبتا منفی سینماروها که دل خوشی از ریتمِ آرامسوزش، کاراکترهای مقواییاش و مخفی نگه داشتنِ گودزیلا در اکثر زمان فیلم نداشتند روبهرو شد. اینکه آیا این نقدها چقدر درست بودند یا نه مهم نیست. مهم این است که عملکردِ آن فیلم در باکس آفیس که به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی بعد از افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاریاش منجر شد (۲/۱۵ برابر افتتاحیه که آمار افتضاحی است) نشان داد که حتی فیلمِ کم و بیش موفق قبلی هم اکرانِ قرض و محکمی را در گیشه تجربه نکرده بود.
درواقع به نظر میرسید شاید آن فیلم موفق به جلب نظرِ خورههای گودزیلا شده بود، اما در جلب نظر عموم سینماروها شکست خورده بود. پس از اینکه فیلم جدید با استقبالِ ضعیفتری از سوی منتقدان مواجه شد، پادشاه هیولاها مخاطبانِ اصلیاش را هم از دست داد. دوم اینکه میتوان به ظهور لشگری از فیلمهای هیولایی از جمله دنیای ژوراسیک، دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده، حاشیهی اقیانوس آرام: طغیان، رمپیج، کونگ: جزیرهی جمجمه و مِگ اشاره کرد که در فاصلهی بین قسمت اول و دوم گودزیلا اکران شدند و عطش سینماروها را برای این ژانر بهخصوص بهشکلی سیراب کردند که وقتی سروکلهی پادشاه هیولاها پیدا شد، این فیلم دیگر حکم یک محصول کمیاب را نداشت. بخشِ دیگری از شکست این فیلم به فاکتور «ارزش افزوده» مربوط میشود. وقتی یک دنباله معرفی میشود، استودیوی سازنده باید جوابِ خیلی خوبی برای این سؤال داشته باشد: «اینبار چه چیز جدیدی برای عرضه داری؟». این چیزی است که مارول با استفاده از بازیگران مختلف و امتحان کردن ژانرهای گوناگون و اضافه کردن کاراکترهای جدید به دنبالههایش، در آن به نهایتِ استادی رسیده است.
بهترین نمونهاش را میتوانید در رابطه با کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ببینید که نهتنها مرد آهنی را بهعنوان یکی از نقشهای اصلی به آن اضافه کرد، بلکه این فیلم وظیفهی معرفی بلک پنتر و مرد عنکبوتی را هم برعهده داشت و البته دیگر اعضای اونجرز را هم به جان یکدیگر میانداخت. پادشاه هیولاها شاید با اضافه کردن برخی از مهمترین کایجوهای اسطورهشناسی گودزیلا، فاکتورِ ارزش افزوده را رعایت کرده بود، اما مشکل این بود که عموم سینماروهای آمریکایی یا دار و دستهی کینگ گیدورا، رودان و ماثرا را نمیشناختند یا اهمیتی بهشان نمیدادند. بالاخره پادشاه هیولاها در حالی ۷۲ درصد از درآمدِ جهانیاش را از کشورهای خارجی بهدست آورد که فقط ۲۸ درصد از درآمد جهانیاش متعلق به گیشهی خانگی بود؛ در مقایسه، قسمت اول گودزیلا ۳۸ درصد از فروشش را از آمریکای شمالی و ۶۲ درصدش را از کشورهای خارجی بهدست آورده بود. این موضوع درست مثل اتفاقی که در رابطه با جانوران شگفتانگیز: جرایم گریندلوالد اُفتاد نشان داد که ابراز بیعلاقگی سینماروها به پادشاه هیولاها بیشتر در خصوصِ سینماروهای آمریکای شمالی صدق میکند.
تامی و تیرکس (۱۹۹۴)
در مورد زنان و دایناسورها چیست؟ چند سال قبل از عدم انتشار Theodore Rex (نگاه کنید به اسلاید شماره ۳)، جهان شاهد Tammy و T-Rex بود ، که جفت نوجوان، قبل از او مشهور دنیس ریچاردز با یک دایناسور انیماتور طراحی شده توسط مغز دوست پسر او، توسط دانشمند دیوانه ای که توسط تری کیسر بازی می کند (که چند سال قبل برای شهرتش در یک برهنه در بریتانیا موفق به کسب شهرت شد) پیوند خورد. نه کاملا یک کمدی سکس نوجوان (انتظار نداشتن هر گونه نگاه برهنه دندانهای ریچاردز)، نه کاملا یک فیلم اکشن، و نه کاملا موسیقی (با وجود یک آهنگ ترسناک آن)، تامی و تی رکس تبدیل به یک فیلم “شب فیلم بد” در سراسر کشور.
پارک ژوراسیک ۳ | (۲۰۰۱)
Jurassic Park III
کارگردان: جو جانسون
درآمد جهانی: ۳۶۸ میلیون و ۷۸۰ هزار دلار
پس از اینکه پارک ژوراسیک به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۳ اکران شد، جو جانسون، دوستش برای کارگردانی دنبالهی احتمالیاش ابراز علاقه کرد. گرچه اسپیلبرگ سُکان هدایت اولین دنبالهی مجموعه را به دست گرفت، اما با کارگردانی قسمت سوم توسط جانسون موافقت کرد. دنیای گمشده شامل سکانسی است که یک تیرانوسوروس رِکس را مشغول وحشتآفرینی و ویرانی در خیابانهای سندیگو به تصویر میکشد. اسپیلبرگ در ابتدا قصد داشت در فیلم سوم از این سکانس استفاده کند، اما بعد از اینکه متوجه شد احتمالا فیلم دیگری از این سری را نخواهد ساخت، تصمیم گرفت آن را به فیلم دوم اضافه کند. وقتی در سال ۱۹۹۷، پس از اکران فیلم دوم، از اسپیلبرگ دربارهی احتمال ساخت فیلم سوم سوال کردند، او جواب داد: «حتی از فکر کردن بهش هم سردرد وحشتناکی میگیرم».
او که از ساخت دو فیلم قبلی رضایت داشت، تصمیم گرفت تا رهبری فیلم سوم را به یک شخص جدید بسپارد. این فیلم که با واکنش منفیتر منتقدان در مقایسه با دو فیلم قبلی مواجه شد، کماکان حاوی جذابیتهای ماجراجویانه و شگفتیهای هیولایی تیپیکالِ مجموعه بود. راجر ایبرت سه ستاره به فیلم داد و در نقدش نوشت که پارک ژوراسیک ۳ نه به اندازهی فیلم اول حیرتانگیز و نه به اندازهی فیلم دوم پُرجزییات است، اما به عنوان یک بیمووی شامل هیجاناتِ جمعوجورِ خوب خودش میشود. پارک ژوراسیک ۳ به ۵۰ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار افتتاحیه دست یافت. این فیلم در نهایت ۱۸۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در خانه و ۳۶۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دنیا فروخت و در سالی که میزبان فیلمهای گردنکُلفتی مثل هری پاتر و سنگ جادو (۹۶۵ میلیون دلار)، ارباب حلقهها: یاران حلقه (۸۸۷ میلیون دلار)، شرکت هیولاها (۵۶۰ میلیون دلار) و شرک (۴۹۱ میلیون و ۸۱۲ هزار دلار) بود، در ردهی نهم پُرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۰۱ جای گرفت.
فیلم های پیشنهادی: بهترین فیلم های اکشن روز دنیا
بهترین فیلم دایناسور کینگ کنگ (۲۰۰۵)
فراموش کردن در مورد بخش افتخار خود را که در آن جک سیاه قلم قایق به اسرار آمیز جزیره Skull و بخش نهایی آن قابل پیش بینی، که در آن اسیر کنگ می آید – شما می دانید – چه در ساختمان کرایسلر نیویورک. اسمک در وسط پیتر جکسون در سال ۲۰۰۵ بازسازی کینگ کنگ است که اکثر دنباله اقدام دایناسورهای تند و زننده است که تا کنون فیلم برداری شده است، با شروع از آپاتوزاروس خرابکاری stampede و پایان دادن به آزاد برای همه بین کنگ و سه، شمارش، سه وحشتناک T. رکس (به طور فنی Venatosaurus، جنس theropod موجودی برای این فیلم اختراع شده است). امتیاز پاداش برای حشرات غول پیکر که ادرن برودی و همسایگان ماجراجویان نزدیک به خوردن Adrien Brody را می خورند پس از آنکه به گودال سرازیر شدند!
گودزیلا: پادشاه هیولاها | (۲۰۱۹)
Godzilla: King of the Monsters
کارگردان: مایکل دوئرتی
درآمد جهانی: ۳۸۶ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار
گودزیلای گرت اِدواردز گرچه از سمت منتقدان و طرفداران با واکنش بسیار بسیار مثبتتری در مقایسه با نخستین تلاش هالیوود در سال ۱۹۹۸ برای ساخت نسخهی آمریکاییِ مارمولک رادیواکتیوی ژاپن مواجه شد، اما پس از افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاری بزرگش در گیشهی آمریکای شمالی، با اُفت فروش قابلتوجهای روبهرو شد و کارش را با کسب ۲۰۰ میلیون دلار در خانه به سرانجام رساند؛ این فیلم ۵۲۵ میلیون دلار از سراسر دنیا بهدست آورد. گرچه این رقم نشان از آیندهی اُمیدوارکنندهای برای این مجموعه داشت، اما عملکرد اسفناکِ گودزیلا: پادشاه هیولاها هرگونه اُمیدی که استودیو داشت را به خاکستر تبدیل کرد. پادشاه هیولاها که حکم رویارویی گودزیلا با دشمنان کلاسیکش مثل کینگگیدورا، رودان و ماثرا را داشت، در تابستان سال ۲۰۱۹ روی پرده رفت و به فقط ۱۱۱ میلیون دلار فروشِ خانگی و ۳۸۷ میلیون دلار فروشِ جهانی دست یافت؛ رقمی که کمتر از کونگ: جزیرهی جمجمه (۵۶۶ میلیون دلار)، مِگ (۵۳۰ میلیون دلار)، گودزیلای گرت اِدواردز (۵۲۹ میلیون دلار) و کینگ کونگِ پیتر جکسون (۵۵۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵) است. تازه درآمد پادشاه هیولاها فقط با فاصلهی بسیار اندکی بالاتر از گودزیلای رولند اِمریک (۳۷۹ میلیون دلار در سال ۱۹۹۸) قرار میگیرد.
فیلم های پیشنهادی: بهترین فیلم های حادثه ای
عملکرد این فیلم بهشکلی دلسردکننده بود که در حالت عادی به مرگ زودهنگام و فوری این مجموعه در همان لحظه و در همان جا منجر میشد، اما از آنجایی که مراحل تولید گودزیلا علیه کونگ از مدتها پیش از اکران پادشاه هیولاها آغاز شده بود، پس استودیو چارهی دیگری جز ادامه دادن این پروژه نداشت. فاکتورهای مختلفی در شکست این فیلم تأثیرگذار بودند. نخست اینکه، پادشاه هیولاها در تابستانِ شلوغی در محاصرهی فیلمهایی مثل اونجرز: پایان بازی، علاالدین و جان ویک ۳ (که دوتای آخری فراتر از پیشبینیها ظاهر شدهاند) و تازهواردهایی مثل راکتمن (Rocketman) و مـا (Us) اکران شد. دوم اینکه نباید فراموش کنیم که اگرچه گودزیلای گرت ادواردز قبل از اکرانش با سروصدای مثبتی احاطه شده بود، اما فیلم بعد از اکرانش با واکنشهای نسبتا منفی سینماروها که دل خوشی از ریتمِ آرامسوزش، کاراکترهای مقواییاش و مخفی نگه داشتنِ گودزیلا در اکثر زمان فیلم نداشتند روبهرو شد. اینکه آیا این نقدها چقدر درست بودند یا نه مهم نیست. مهم این است که عملکردِ آن فیلم در باکس آفیس که به ۲۰۰ میلیون دلار فروش خانگی بعد از افتتاحیهی ۹۳ میلیون دلاریاش منجر شد (۲/۱۵ برابر افتتاحیه که آمار افتضاحی است) نشان داد که حتی فیلمِ کم و بیش موفق قبلی هم اکرانِ قرض و محکمی را در گیشه تجربه نکرده بود.
درواقع به نظر میرسید شاید آن فیلم موفق به جلب نظرِ خورههای گودزیلا شده بود، اما در جلب نظر عموم سینماروها شکست خورده بود. پس از اینکه فیلم جدید با استقبالِ ضعیفتری از سوی منتقدان مواجه شد، پادشاه هیولاها مخاطبانِ اصلیاش را هم از دست داد. دوم اینکه میتوان به ظهور لشگری از فیلمهای هیولایی از جمله دنیای ژوراسیک، دنیای ژوراسیک: پادشاهی سقوطکرده، حاشیهی اقیانوس آرام: طغیان، رمپیج، کونگ: جزیرهی جمجمه و مِگ اشاره کرد که در فاصلهی بین قسمت اول و دوم گودزیلا اکران شدند و عطش سینماروها را برای این ژانر بهخصوص بهشکلی سیراب کردند که وقتی سروکلهی پادشاه هیولاها پیدا شد، این فیلم دیگر حکم یک محصول کمیاب را نداشت. بخشِ دیگری از شکست این فیلم به فاکتور «ارزش افزوده» مربوط میشود. وقتی یک دنباله معرفی میشود، استودیوی سازنده باید جوابِ خیلی خوبی برای این سؤال داشته باشد: «اینبار چه چیز جدیدی برای عرضه داری؟». این چیزی است که مارول با استفاده از بازیگران مختلف و امتحان کردن ژانرهای گوناگون و اضافه کردن کاراکترهای جدید به دنبالههایش، در آن به نهایتِ استادی رسیده است.
بهترین نمونهاش را میتوانید در رابطه با کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی ببینید که نهتنها مرد آهنی را بهعنوان یکی از نقشهای اصلی به آن اضافه کرد، بلکه این فیلم وظیفهی معرفی بلک پنتر و مرد عنکبوتی را هم برعهده داشت و البته دیگر اعضای اونجرز را هم به جان یکدیگر میانداخت. پادشاه هیولاها شاید با اضافه کردن برخی از مهمترین کایجوهای اسطورهشناسی گودزیلا، فاکتورِ ارزش افزوده را رعایت کرده بود، اما مشکل این بود که عموم سینماروهای آمریکایی یا دار و دستهی کینگ گیدورا، رودان و ماثرا را نمیشناختند یا اهمیتی بهشان نمیدادند. بالاخره پادشاه هیولاها در حالی ۷۲ درصد از درآمدِ جهانیاش را از کشورهای خارجی بهدست آورد که فقط ۲۸ درصد از درآمد جهانیاش متعلق به گیشهی خانگی بود؛ در مقایسه، قسمت اول گودزیلا ۳۸ درصد از فروشش را از آمریکای شمالی و ۶۲ درصدش را از کشورهای خارجی بهدست آورده بود. این موضوع درست مثل اتفاقی که در رابطه با جانوران شگفتانگیز: جرایم گریندلوالد اُفتاد نشان داد که ابراز بیعلاقگی سینماروها به پادشاه هیولاها بیشتر در خصوصِ سینماروهای آمریکای شمالی صدق میکند.
تامی و تیرکس (۱۹۹۴)
در مورد زنان و دایناسورها چیست؟ چند سال قبل از عدم انتشار Theodore Rex (نگاه کنید به اسلاید شماره ۳)، جهان شاهد Tammy و T-Rex بود ، که جفت نوجوان، قبل از او مشهور دنیس ریچاردز با یک دایناسور انیماتور طراحی شده توسط مغز دوست پسر او، توسط دانشمند دیوانه ای که توسط تری کیسر بازی می کند (که چند سال قبل برای شهرتش در یک برهنه در بریتانیا موفق به کسب شهرت شد) پیوند خورد. نه کاملا یک کمدی سکس نوجوان (انتظار نداشتن هر گونه نگاه برهنه دندانهای ریچاردز)، نه کاملا یک فیلم اکشن، و نه کاملا موسیقی (با وجود یک آهنگ ترسناک آن)، تامی و تی رکس تبدیل به یک فیلم “شب فیلم بد” در سراسر کشور.