بهترین فیلم های حقوقی ایران
فیلمهای حقوقی، یک زیرژانر در صنعت فیلم است که به موضوعات حقوقی و قضایی مرتبط میشود. این فیلمها معمولاً به تصویر کشیدن داستانها و موضوعات
مربوط به حقوق، سیستم قضایی، دادگاهها، وکلا، پلیس و جرم و جنایت میپردازند. آنها ممکن است بر اساس رویدادهای واقعی یا داستانهای خیالی و خلاقانه باشند.
فیلمهای حقوقی معمولاً با پرداختن به مباحث قانونی، تحقیقات، پروندههای قضایی، محاکمات و مبارزات حقوقی مربوط به قدرت، عدالت و اخلاق، تمرکز خود را بر
روی تعارضات حقوقی و حقوق بشری قرار میدهند.
این فیلمها ممکن است به شکل دراماتیک، هیجانانگیز، مسابقهای یا حتی کمدی به تصویر کشیده شوند.
#۱ فیلم علف زار
آخرین درام درباری شاخص و معتبر سینمای ایران است. فیلمی با الهام از وقایع واقعی که سعی داشت بخشی از واقعیت های نادیده گرفته شده جامعه ایران را نشان دهد. کاظم دانشی با انتخاب بازپرس پزشکی قانونی به عنوان قهرمان خود سعی کرد از دید خود به حوادث نگاه کند.
این نوع نگاه جدید به فیلم علف زار کمک کرد تا از دیگر درام های درباری سینمای ایران متمایز شود. این دیدگاه جدید باعث شده است که دانش در روایت به تعادل نسبی برسد و مشکلات دو طرف ماجرا را به خوبی تبیین و بیان کند.
همچنین همین نگاه باعث استقبال مخاطبان از این فیلم شد و آن را به یکی از پرفروش ترین فیلم های غیر کمدی سال تبدیل کرد.
«علف زار» داستان امیرحسین (با بازی متفاوت و درخشان پژمان جمشیدی) بازپرس دادگستری یکی از شهرستان هاست که به دلیل وضعیت بد دختر بیمارش سعی می کند به تهران منتقل شود.
هنگام تلاش برای انتقال، پرونده مهمی به امیرحسین ارجاع می شود. موردی که در آن به نظر می رسد درگیری جمعی باشد. اما با پیشروی داستان، ابعاد جدیدی از وقایع این پرونده مشخص می شود.
علف زار یکی از آخرین نمونه های موفق سینمای اجتماعی ایران است که با روایت داستانی متفاوت در زیرژانر درام درباری توانست تماشاگران زیادی را به سالن های سینما بکشاند.
#۲ فیلم متری شیش و نیم
بعد از فیلم درخشان «ابد و یک روز» سعید راوشیت در این فیلم به یکی دیگر از موضوعات حساس اجتماعی مرتبط با قاچاق مواد مخدر پرداخت. فیلمی که سعی داشت تصویری زمینی و کاملا انسانی از پلیس را به نمایش بگذارد.
یک روستایی در «ابد و یک روز» ثابت کرده بود که چقدر در فضاسازی طبقه خاصی از جامعه ایران چیره دست است، بنابراین کاری نداشت که به همان طبقه و همان فضا برگردد و بخواهد فیلم دوم را براساس آن بسازد.
در مورد موفقیت اولین فیلمش اما در «متری شیش و نیم» تغییر فاز داد و با ساخت یک فیلم پلیسی جذاب و نفس گیر سعی کرد مسیر دیگری را در سینمای ایران طی کند. مهمترین ویژگی این فیلم واقع گرایی دقیق و پرجزئیات آن است.
«شش و نیم متر» داستان گروهی از ماموران پلیس به رهبری صمد (پیمان معادی) است که به دنبال یکی از بزرگترین قاچاقچیان شیشه ناصر حقزاد (نوید محمدزاده) هستند.
برای اولین بار در سینمای ایران، یک روستایی بدون اینکه در دام شعارها و اغراق های بی مورد بیفتد، توانست تصویری واقعی و اصیل از یک پلیس را به نمایش بگذارد. او در این فیلم موفق می شود تضاد جالبی بین دو قطب داستان یعنی صمد و ناصر حقزاد ایجاد کند و داستان خود را از این تقابل جلو ببرد.
دادگاه در شش و نیم متر حضوری کوچک اما چشمگیر دارد. صحنه های دادگاه این فیلم بسیار واقع گرایانه نوشته و ساخته شده است و برای اولین بار مشکلات واقعی یک جامعه دوپاره را نشان می دهد.
آنچه در مورد «شش و نیم متر» جالب و تحسین برانگیز است این است که با زیر پوست جامعه ایرانی، تصویری دست اول از زندگی اجتماعی مردم ایران به نمایش می گذارد و به سند تصویری درجه یک تبدیل می شود.
ایران امروز اگر سعید راوشی می توانست نیم ساعت آخر فیلمش را با کیفیتی برابر با دقایق باقیمانده متری شیش و نیم بسازد، مطمئناً فیلمی بسیار درخشان تر از ابد و یک روز داشتیم، اما حیف که اینطور نشد. اتفاق بیفتد
#۳ فیلم من مادر هستم
فریدان گیرانی در ساخت ملودرام های اجتماعی با مضامین سیاسی استاد است. او به عنوان یک نظریه پرداز سینمای بدنه به خوبی می داند که چگونه از داستان های به ظاهر معمولی فیلم های جذاب بسازد.
درام دادگاهی به عنوان یک ژانر فرعی داغ، این فرصت را به جیرانی داد تا داستانهایش را با تأثیرگذاری بسیار بیشتری روایت کند و در گیشه بازخورد خوبی دریافت کند. گیرانی یک بار در «قرمز» در حاشیه داستان عاشقانه و آتش زا خود به دادگاه رفت و نتیجه بسیار خوبی گرفت.
بنابراین طبیعی بود که سالها بعد دوباره وسوسه شود و درام دادگاه دیگری را شروع کند و فیلم من مادر هستم را بسازد. فیلمی که سوالات سیاسی زیادی را برانگیخت و اکران سختی داشت. اما این احزاب سیاسی در نهایت به کمک این فیلم آمدند و آن را به یکی از پرفروش ترین فیلم های سال ۲۰۱۱ (سال اکران فیلم) تبدیل کردند.
«من یک مادرم» از زندگی دو خانواده مرفه می گوید که در بدبختی زندگی می کنند. آوا (باران کوثری) دختر ۱۹ ساله یکی از این دو خانواده که پدر و مادرش وکیل هستند مورد حمله دوست خانوادگی شان سعید (حبیب رضایی) قرار می گیرد و به دلیل این اقدام او را می کشد.
با کشته شدن سعید رازهای زیادی از زندگی این دو خانواده فاش می شود که داستان فیلم را جلو می برد. گیرانی در این فیلم موفق شد یکی از بهترین فیلم های خود را بسازد.
جیرانی که در ساخت ملودرامهای تحریکآمیز استاد است، در من مادر هستم تمام ابزار لازم برای ساخت یک فیلم جذاب را در اختیار داشت و به خوبی از این ابزارها برای روایت داستانی متفاوت استفاده کرد. بازی درخشان همه بازیگران فیلم به جیرانی کمک کرد تا من مادر هستم یکی از مهم ترین فیلم های کارنامه جیرانی باشد.
#۴ فیلم مردی از جنس بلور
مرد بلورین متعلق به دوران اولیه فیلمسازی سعید سهیلی است. زمانی که هنوز به سینمای کمدی نیامده بود و تاثیرگذارترین ملودرام ها مانند «مردی مثل باران» و «مرد بلورین» را ساخت.
این دو فیلم خیلی شبیه هم هستند. ابوالفضل پورعرب نقش اول مرد هر دو فیلم را بازی می کند و شخصیت اصلی هر دو فیلم یک جنگجوی سرکوب شده است که به دروغ متهم شده است.
مرد بلورین داستان رضا (ابوالفضل پورعرب) یکی از فرماندهان سابق نظامی است که متهم به قتل جوانی به نام کامران (فرید صالحی) است. پس از قتل کامران نیلوفر (مهتاب کرامتی)، خواهرش و نامزد سابق رضا به تهران بازمیگردند و متوجه اتفاقی مشکوک در پرونده رضا میشوند.
شاید مرد شیشه ای بعد از بیست و چهار سال کمی پیر به نظر برسد و اغراق های ملودراماتیک آن در ذائقه باشد، اما همچنان فیلمی صادق است و خلوص نیتش در هر صحنه مشهود است و تماشای آن را به فیلمی جذاب تبدیل کرده است.
#۵ فیلم جاندار
این فیلم برگرفته از سنت های سینمای اجتماعی ایران است. فیلمی که سعی دارد تصویری واقعی و بی واسطه از طبقات محروم جامعه ارائه دهد. حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری که فیلمنامه نویسی خود را در آثار دیگر سینماگران ایرانی نشان داده اند،
در «جاندار» موفق می شوند تا کشمکش دو خانواده از طبقات محروم جامعه را به نمایش بگذارند. این فیلم دارای شخصیت منفی درخشانی به نام یاسر (با بازی متمایز و به یاد ماندنی جواد عزتی) است که سایه سنگینش این فیلم را بیش از پیش جذاب کرده است.
در شب عروسی اسما (باران کوثری)، مسعود (علیرضا مهران) با تحریک برادرش یاسر (جواد عزتی) که خواستگار سابق اسما است، مراسم عروسی را به هم می زند و با برادران اسما درگیر می شود و قتلی رخ می دهد.
دادگاه “جاندار” محل درگیری دو خانواده است. درگیری که در نهایت طرفین را در موقعیتی قرار می دهد که هر انتخابی که انجام می دهند به فاجعه ختم می شود. فاجعه ای که پایان آن نابودی زندگی شخصیت های اصلی داستان است.
#۶ فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند
این یک نقطه عطف در حرفه پوران محسوب می شود. ملودرامی خوش ساخت با اجراهای بسیار خوب که با استفاده از درام درباری یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی سال های اخیر ایران را بیان می کند.
مشکل حمله به کودک قبل از هیس دخترها فریاد نمی زنند در سینمای ایران مطرح شد اما پوران درکسنده جسارت این را داشت که در یک فیلم سینمای بدنه این موضوع را مطرح کند و باعث دیده شدن و شنیدن این موضوع شد.
«هیس! دخترها فریاد نمی زنند» داستان دختر جوانی به نام شیرین (طناز طباطبایی) است که در هشت سالگی مورد تعرض قرار گرفته است. او پس از دو نامزدی ناموفق عاشق شد.
او با دیدن دوباره صحنه حمله کابوس می بیند و تمام خاطرات تلخ گذشته اش را به یاد داشته باشید این فیلم به دلیل مضمون جدید و آتش زا که استفاده می کند و با تکیه بر روایت جذابی که پوران درخشنده از این روایت ارائه کرده است، تبدیل به یکی از فیلم ها شده است. موفق ترین و پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران.
فیلمی که تاثیرش از سینما فراتر رفت و بحث های زیادی را در سطح عمومی به راه انداخت. درخشش در “هیس!” دخترها فریاد نمی زنند پس از سال ها توانست به سطح اول سینمای ایران بازگردد و فیلمی بسازد که به اندازه آثار اولیه او تاثیرگذار است. از نظر سینمایی فیلمی قوی و از نظر اجتماعی جدید است زیرا توانسته مخاطب ایرانی را در مورد یکی از حساس ترین مسائل اجتماعی امروز ایران آگاه کند.
#۷ فیلم محاکمه
نمایش های درباری فرصت بسیار خوبی را برای ایرج قدری فراهم کرد تا داستان های ملودراماتیک خود را در بستری مناسب بیان کند.
به همین دلیل ایرج قدری پس از گذشت سالها از «میخواهم زنده بمانم» سراغ فیلم دادگاهی دیگری رفت و این بار نیز در فیلم بازی کرد تا رنگها و حاشیههای فیلم بیشتر به چشم بیاید. «روند» داستان حمید پرتوی (ایرج قادری)، وکیل مجربی است که وکالت جوانی متهم به قتل به نام فرهاد (امیرعلی رنجبر) را بر عهده گرفته است. متهم که با پرستو (افسانا پاکرو) دختر حمید رابطه عاطفی دارد.
ایرج قادری در این فیلم از تمامی همکاران قدیمی خود از جمله سعید ملابی فیلمنامه نویس و فرج حیدری فیلمبردار برای تکرار موفقیت سال های اوج خود استفاده کرد. اما برخلاف تصور قدری، محاکمه به فیلمی تبدیل نشد که ایرج قدری را دوباره در صدر قرار دهد. چون زمانه عوض شده بود و عموم مردم ایران چیزی بیشتر از اغراق های ملودراماتیک می خواستند.
#۸ فیلم میخواهم زنده بمانم
پرونده قتل پدرام تجریشی یکی از معروف ترین پرونده های جنایی تاریخ ایران است. رسول صدر عاملی با حضور در دادگاه های این پرونده جنایی فیلمنامه ای مفصل نوشت که به دست ایرج قدری به عنوان یکی از ماهرترین ملودرام سازان سینمای ایران افتاد.
قادری فیلمنامه را به سعید مبلی، دوست و دستیار همیشگی خود سپرد تا بازنویسی آن را انجام دهد. می خواهم زنده بمانم یکی از بهترین فیلم های ایرج قدری و پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است.
داستان فیلم درباره وکیلی موفق به نام اصلان (فرامرز هوروکن) است که به تازگی از همسرش محمودیر (مهناز انصاریان) جدا شده است. او یک پسر یازده ساله به نام باربد دارد و تصمیم می گیرد با زن جوانی به نام فرینگیس (فاطمه گودرزی) ازدواج کند.
باربد که به دلیل بی مهری والدینش تحت درمان قرار گرفته است، خود را می کشد، اما این فارینگیس است که به اشتباه متهم به قتل باربد می شود. ایرج قدری این فیلم را با اغراق های ملودراماتیک خاص سینمای خود ساخته است.
همین اغراق های ملودراماتیک بود که برای مخاطب ایرانی جذابیت داشت و می خواهم زنده بمانم یکی از پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران شد. صحنه های دادگاه این فیلم به صورت حماسی با این موسیقی سنگین انجام شده و واقعا مخاطب را به تنشی که در فیلم وجود دارد می کشاند.